زنگ انشاء یک عالمه انشاء
زنگ انشاء یک عالمه انشاء

زنگ انشاء یک عالمه انشاء

انشایی درباره ی توصیف بهار

توصیف بهاربهار و ..بهار فصل رویش سبزه‌ها و شکوفه‌هاست.بهار یادآور انتظار پائیز است.بهار نتیجه رنج زمستان است.بهار مقدمه محصول تابستان است.بهار را همه دوست دارند، چون کوه و دشت را ردای سبزی بر تن می‌کند.بهار شاخه‌های عریان درخت را می‌پوشاند.بهار نوعی معاد است، حیات دوباره، پایان مرگ، حشر بعد از مرگ و...بهار آغاز تحول است در طبیعت.بهار ممکن است در هر چیزی باشد.بهار قرآن ماه رمضان است.بهار اسلام، بعثت نبی مکرم اسلام است.بهار انقلاب ما هم دهه فجر است.بهار آرامش و شادی به همراه می‌آورد.بهار در یک جمله یعنی بهار.بعضی‌ها اسم دخترشان را بهار می‌گذارند، چون چهره‌اش زیباست.بعضی‌ها سفرهاشان را در بهار تنظیم می‌کنند، چون همه جا زیباست.بعضی‌ها در بهار زندگی خود را آغاز می‌کنند، چون آغاز شکوفائی طبیعت است.بعضی‌ها قرآن را فقط در ماه مبارک رمضان ختم می‌کنند، چون بهار قرآن است.بعضی‌ها ایام دهه فجر را جشن می‌گیرند، چون بهار آزادی است.بعضی‌ها از بهار درس زندگی می‌گیرند، چون پس از مرگ، زنده شده.بعضی‌ها بهار را دوست دارند، چون کاسبی آنها روبراه می‌شود.بعضی‌ها از بهار بدشان می آید،‌ چون تعطیلی آنها زیاد است.بعضی‌ها در بهار بیشتر خدا را می‌شناسند، چون موسم پیدایش انواع گلهاست.بعضی‌ها هم بی خیال بهار هستند، چون بی خیال دنیا هستند(معتاد).خلاصه هر کسی بهار را به گونه‌ای می‌بیند که می‌بیند.شما بهار را چگونه می‌بینید.


"بهار" جشن طبیعت است طبیعت زیبایی که آدمی را مسحور می‌کند به طوری که از سخن گفتن بازمانده و حرف هایش ناگفته در ژرفای جانش باقی می‌ماند.

"بهار" دمیدن روح حیات در کالبد طبیعت و فروردین فصل جریان خون است در شاهرگ هستی، سال به پایان خود نزدیک می‌شود، روزها، ماه‌ها درپی هم می- گذرند و سالها از راه می‌رسند و این قصه که نامش زندگی است، همچنان ادامه دارد.

طبیعت پس از گذران دوره‌ای سرد و بی‌محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می‌شود پس انسان هم باید به عنوان یکی از مخلوقات الهی به همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد.

تاریخ آغاز مراسم عید نوروز را به پادشاهی جمشید نسبت می‌دهند، در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه‌های مردم اجرا می‌شد و امروزه نیز گرچه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی نوروز کاسته شده اما به نظر می‌رسد جشن نوروز از ایران جدایی ناپذیر است.

ایرانیان قدیم برای استقبال از سبزی بهار، ‪ ۲۵‬روز مانده به فروردین، بر ‪ ۱۲‬ستون خشتی یا سنگی سبزه می‌کاشتند.
آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد نور و روشنایی و شفافیت است، معمولا تخم مرغ نیز بر سر سفره هفت سین هست که نماد نطفه و باروری و زایش است و در اساطیر ایران، جهان تخم مرغی شکل است، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زرده‌اش نمودار زمین است، ماهی زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی است.

... و اما، حکایت نوروز عمل کردن به فلسفه نو کردن افکار و دلهایمان است و چه چیزی بهتر از آن که تمام اشتباهات گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاریم و با روحی آزاد و آزاده زندگی کنیم.

با فرار رسیدن بهار و بیدار شدن زمین و گیاهان خفته با نفس روح بخش الهی فرصت مناسبی برای دیدن خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه‌های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است.


بهار در شعر فارسی
نکته قابل توجه دیگر آنکه در ادب فارسی گاه بهار را به سبب کوتاهی و زود گذر بودن به عمر انسان وبه خصوص دوره جوانی تشبیه می‌کنند واز همین روی غنیمت شمردن و لذت بردن...
 

انشایی درباره ی صبروشکیبایی

صبر و پایداری و مقاومت زمینه ساز موفقیت و کامیابی است، دانش آموزی که می خواهد در مقام تحصیل علم و دانش به پیروزی برسد باید در برابر مشکلات و آفات تحصیل مقاومت و پایداری کند. تاجری که می خواهد در کار خود به موفقیت دست یابد و به سود مادّی برسد باید در برابر مشکلات تجارت و بازرگانی از مقاومت برخوردار باشد و اگر انسانی بخواهد در معنویت به کامیابی برسد باید اهل مقاومت و صبر باشد. بنابراین صبر و شکیبایی از عوامل مهم موفقیت و کامیابی و پیروزی در زندگی است، خواه در زندگی مادی و خواه در زندگی معنوی. در قرآن کریم در آیات فراوانی انبیاء و پیامبران الهی و اولیاء خدا و مؤمنان به صبر و پایداری و استقامت فراخوانده شده اند.

خدای سبحان خطاب به پیامبر اسلام فرمود: «فاصبر کما صبر اولواالعزم من

الرسل؛(1) ای پیامبر صبر کن آن گونه که پیامبران اولواالعزم صبر کردند و خطاب به اهل ایمان فرمود: «یا ایّها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة انّ اللّه مع الصابرین؛(2) ای افرادی که ایمان آورده اید از صبر و استقامت و نماز کمک بگیرید، زیرا خدای سبحان با صابران است» و در سوره آل عمران نیز فرمود: «یا ایّها الّذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا اللّه لعلّکم تفلحون؛(3) ای کسانی که ایمان آورده اید (در برابر مشکلات و مصائب و هوس های سرکش) صبر کرده و استقامت کنید و در برابر دشمنان نیز پایدار باشید و از مرزهای خود مراقبت نمائید و تقوای الهی را پیشه کرده و از خدا پروا کنید، شاید رستگار شوید.» در این آیه کلید رستگاری و سرچشمه سعادت را صبر و استقامت و ایستادگی در برابر حوادث و مشکلات و مصائب و موانع می داند.

در روایات اسلامی نیز از مهمترین ارکان ایمان شمرده شده است.

امام صادق(ع) فرمود: «الصبر رأس الایمان؛(4) صبر و مقاومت سر ایمان است.» و در سخن دیگری فرمود: «الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد فاذا ذهب الرأس ذهب الجسد، کذلک اذا ذهب الصبر ذهب الایمان؛(5) موقعیت صبر در برابر ایمان همانند موقعیت سر در برابر بدن است چنان چه اگر سر از بین برود بدن از بین می رود با رفتن صبر، ایمان نیز از بین خواهد رفت

با توجه به اهمیت صبر و استقامت در زندگی انسان و تأکید آموزه های دینی بر آن و نقش آن در موفقیت و پیروزی، لازم است بدانیم که اولاً صبر چیست و معنای واقعی آن چه می باشد و ثانیاً در چه چیزهایی باید صبر کرد و ثالثاً مراتب صبر چیست و رابعاً صبر چه آثاری در زندگی آدمیان دارد و خامساً چگونه می توان به صبر دست یافت.

1 معنا و حقیقت صبر

صبر در لغت به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است.(6) و برخی آن را بازداشتن نفس از اظهار بی قراری و بی تابی دانسته اند.(7) و در اصطلاح علمای اخلاق به معنای وادار نمودن نفس به انجام آن چه که عقل و شرع اقتضا می کنند و بازداشتن از آن چه عقل و شرع نهی می کنند.(8) برخی آن را بازداشتن نفس از شکایت بردن به غیر خدا و خویشتن داری از جزع و بی تابی که در باطن انسان مخفی است.(9) با توجه به تعاریف مذکور، صبر یک حقیقت نفسانی است که آدمی را از عوامل بازدارنده به سوی کمال باز می دارد صبر به این معنا دارای دو جهت است از یک سو گرایش ها و تمایلات غریزی و نفسانی انسان را حبس و آن را در قلمرو شرع و عقل محدود می کند و از سوی دیگر نفس را از مسؤولیت گریزی در برابر عقل و شرع باز می دارد و او را وادار می کند که زحمت و دشواری پای بندی به وظائف الهی را بر خود هموار سازد.

بر این اساس صبر در فرهنگ معارف دینی به معنای سکوت نیست بلکه به

معنای مقاومت و ایستادگی در برابر سختی ها و ناملایمات زندگی است که همواره به عنوان آزمون الهی انسان را همراهی می کند مانند رنج و مشقت در تحصیل علم، در انجام دادن فرایض و نوافل، در پرهیز از معصیت و در تلخی مصیبت. و صابر کسی است که در همه این صحنه ها پایداری کند و در هیچ عرصه ای جزع نکند، در صحنه عمل به وظیفه حضور داشته باشد بلکه سمت خود را که خداوند برای او معین فرموده است حفظ و کار خویش را به نحو احسن به انجام برساند

انشایی درباره ی نوروز

نوروز91

نوروز93

نوروز، روزی‌ست نو؛ روز، روز همان روشنی‌ست. پس نوروز، یعنی تابش آفتابی تازه در زندگی و سرزندگی نو‌به‌نوی انسان و جهان.

نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند و سال آغاز می‌شود که یعنی این ایرانیان‌اند که هر سال، بیداری طبیعت و شروع تازه‌ی زندگی را جشن می‌گیرند. جشنی که در آن، از دیرباز، روشنی و زیبایی و زندگی را ستوده‌ و نوروز را جشن‌گرفته‌اند.
در آستانه‌ی نوروز، ایرانیان به خانه‌تکانی می‌پردازند و هم‌زمان، دل خود را نیز از کینه‌ها پاک‌می‌کنند و آماده می‌شوند تا در فصلی تازه، بر شاخه‌های زندگانی‌‌شان، عشق و مهر و مهرانگیزی، جوانه بزنند و به شکوفایی بنشینند.
ایرانیان، نوروز را لبخنده‌ی خداوند بر لبان طبیعت تلقی کرده‌اند و آن‌گاه که خداوند به زندگی لبخند می‌زند، گل لبخند بر لبان جهان هم می‌شکفد.
نوروز، یادآور آن است که ما مدام باید جان و جامه و جامعه‌ی خود را پاک و شاد و سرشار از انرژی ناپیداکرانه‌ی الهی نگه‌داریم.
نوروز، یادآور اهمیتِ دیدن و توجه کردن‌ست.
نوروز، آغاز فصلِ تفرج و تماشاست. چشم‌ها را بازکنیم و زیبایی‌ها را ببینیم. گوش‌ها را باز کنیم و آواز پرنده‌ها را بشنویم. دل‌ها را باز کنیم و دوست‌بداریم. روز، نو می‌شود. سال، نو می‌شود. طبیعت، نو می‌شود. مبادا که ما کهنه بمانیم. مبادا که ما محروم بمانیم. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: « در زندگی شما، روزهایی هست که نفس خداوند بر شما می‌دمد. خود را در معرض نفس‌های پاک قراردهید. مبادا از آن روبگردانید!»
این نفس‌های پاک خداست که بر آدم و عالم می‌دمد. دارد طبیعت از نو آغاز می‌شود. سال دارد از نو آغاز می‌شود. روز نو دارد آغاز می‌شود. نوروز دارد از راه می‌رسد؛ لبالب از بشارت و طراوت و تازگی و تناوری…


انشایی درباره ی ویژگی های دوست خوب

می خواستم در مورد ویژگی های انتخاب دوست در دانشگاه ازتون راهنمایی بگیرم؟

داشتن دوست و برخوردار بودن از ارتباط عاطفى دوستانه، یک ضرورت انسانى است. حتى اگر آدمى را موجودى اجتماعى نشناسیم؛ داشتن دوست - به مقتضاى تدبیر عاقلانه و تأمین خواسته‏هاى فطرى و غریزى - یک پدیده ضرورى و انکارناپذیر است. اکنون باید مشخص کرد که معیارهاى انتخاب دوست چیست و بهترین همنشین کیست؟
در مرام مسلمانان، هدف تمام اعمال و رفتارها، به آخرت و خشنودى خدا بر مى‏گردد؛ از این رو هرگاه در پى انجام عملى بر مى‏آییم، اولین سؤال آن است که آیا این عمل، موجب خرسند شدن حضرت حق مى‏شود یا نه؟ آیا خداوند به انجام دادن این عمل رضایت دارد یا نه؟ زیرا همگى بنده اوییم و باید در پى تحصیل رضایت مولاى خود باشیم.
انگیزه اصلی از نگاه توحید اسلام در انتخاب دوست نیاز به همراه است. از نظر اسلام انسان سالک کوی خدا است و یکی از نیازهای این راه داشتن دوست همراه و کسی است که در مسیر الی الله کمک کار سالک باشد. یعنی دو نفر یا چند نفری که در اثر رابطه دوستی در مسیر خدایی شدن هم پیمان شده اند که به هم کمک کنند. بنابراین ویژگی اصلی و عمده دوست برای یک انسان مسلمان و مومن در راه بودن است. اگر کسی در راه خدا باشد, و هدف و انگیزه اش وصول به خدا و خدایی شدن باشد, به طور قطع شرایط دیگر را نیز خواهد داشت, چون شرایط جزئی همه زیر مجموعه و نتیجه ایمان و در راه خدا بودن فرد است. بنابراین می توان گفت: شرایطی که دوست باید داشته باشد, تنها یک شرط است و آن موحد بودن و در مسیر توحید قدم زدن است و سایر شرایط در صورت بودن این شرط خود بخود حاصل خواهد بود.
البته برای این منظور نیاز به خودشناسی هم هست. یعنی باید انسان ببیند خودش اهل راه هست یا نه. اگر اهل راه بود؛ خوب طبیعی است که باید دوست اش نیز اهل راه باشد. اگر در این زمینه اشتباه بکند؛ این خطر وجود دارد که در اثر معاشرت با دوست گمراه؛ او نیز از مسیر عبودیت و کمال خارج شود و گمراه گردد؛ بنابراین با این بیان و معیار؛ ضرورت دقت در این زمینه کاملا مشهود و سرنوشت ساز است.

سه شرط دوستى‏
دوستى قبل از هر چیز، داراى سه شرط اساسى است که مقدم بر دیگر شرایط، باید رعایت گردد. شخصى سزاوار دوستى است که:
1. دیدار او خدا را به یاد شما آورد؛ یعنى، زیارت وى سبب ذکر خدا باشد.
2. گفتار او به دانش و معلومات شما بیفزاید و از هر کلام او، ثمره‏اى علمى فراهم آید.
3. عمل و کردار او، آخرت را به یاد آورد؛ به گونه‏اى که به اعمال و رفتار شما رنگ آخرتى بزند.
اگر کسى را با سه شرط فوق یافتید، سعى کنید با او دوست باشید و وجود وى را غنیمت شمارید؛ و گرنه درجست و جوى چنین دوستانى باشید. تا زمانى که یک شخص را با چنین ویژگى‏هایى نیافتید، به سادگى با او دوستى برقرار نکنید. فضاى دوستى بهترین فضاى استفاده از کمالات معنوى است و باید زمینه‏ساز دیندارى، بندگى، رشد علمى و اخلاقى گردد. در مقابل دوستى‏اى که موجب انحطاط اخلاقى و زمینه‏ساز مفاسد دینى و دنیوى شود، دوستى نیست؛ بلکه دشمنى و عداوت است و از این دوستى‏ها باید سخت اجتناب کرد.
شرایط سنى و طبقه اجتماعى نیز تا حدودى زمینه‏ساز برخى از شرایط قبلى است. افرادى که اختلاف سنى دارند، کمتر مى‏توانند از حضور یکدیگر بهره علمى و عملى ببرند و زمینه ارتباط روحى و رشد معنوى را براى هم فراهم سازند. پس به صورت عمومى، بهتر است شرایط سنى و طبقه اجتماعى و سطح شناختى، تحصیلى و ... نیز رعایت گردد.

ملاک‏هاى دوست خوب‏
افزون بر آنچه گذشت، در قرآن کریم و روایات اهل بیت‏علیهم السلام، ملاک‏هاى مهم دیگرى براى دوست خوب بیان شده که به اختصار بعضى از آنها بیان مى‏شود:
1. کسى که به یاد خدا است و هدفش جز رسیدن به او نیست‏کهف (18)، آیه 28..
2. عاقل و خردورز است؛ حضرت على‏علیه السلام فرمود: «بیشترین درستى‏ها و خوبى‏ها، در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است»غررالحکم، حرف الف..
3. خیانت پیشه، ستم کار و سخن چین نباشد؛ امام صادق‏علیه السلام فرمود: «از سه گروه بر حذر باش! خیانت کار، ظالم و سخن چین؛ زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت کند، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند! شخصى که به جانبدارى از تو، حق دیگران را پایمال نماید و به ظلم عادت کند، بالاخره به تو نیز ظلم خواهد کرد! انسان سخن‏چین، همان طور که سخن دیگران را پیش تو مى‏آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد».بحارالانوار، ج 75، ص 229.
4. آنچه براى خود مى‏پسندد، براى تو نیز بپسندد و آنچه را که براى خویش نمى‏خواهد، براى تو نیز نخواهد. رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمود: «در مصاحبت و رفاقت کسى که آنچه را براى خود مى‏خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده‏اى وجود ندارد».همان، ج 71، ص 198.
5. قطع کننده رحم نباشد؛ امام باقرعلیه السلام فرمود: «پدرم امام سجادعلیه السلام مرا نصیحت فرمود: اى پسرم! از رفاقت با کسانى که قطع رحم‏کنند، بپرهیز؛ زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بار مورد لعن و نفرین پروردگار یافتم»تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45..
شخصى که با نزدیکان خود، نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشد - در حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مى‏باشند - چگونه مى‏تواند با غیر خویشاوندان رفاقت صمیمانه داشته باشد.
6. عیب‏جو نباشد؛ امام على‏علیه السلام فرمود: «از رفاقت و نشست و برخاست با کسانى که عیب‏جو و به دنبال نقاط ضعف دیگران هستند، بپرهیز؛ زیرا دوست چنین اشخاصى، از ضرر آنان سالم نمى‏ماند و طعمه عیب‏جویى‏هاى آنان خواهد شد».غررالحکم، باب الف.
7. بدکردار نباشد؛ امام على‏علیه السلام فرمود: «رشته دوستى‏هاى بدکاران، زودتر از دوستى دیگرى از هم مى‏گسلد».منتخب میزان الحکمة، ج 1، ص 225، (قم: دارالحدیث، چاپ اول، 1381).
8. از دشمنان خدا نباشد؛ امام على‏علیه السلام فرمود: «مبادا دشمنان خدا را دوست بدارى یا دوستى را نثار کسى جز دوستان خدا کنى!! هر کس مردمى را دوست بدارد، با آنان محشور مى‏شود».همان جا.

انشایی درباره ی22بهمن


پیروزی انقلاب به معنای صدور پیام و ارزشهای آن و به حرکت در

آمدن موجی از خیزشهای رهایی بخش در کشورهای اسلامی و جهان سوم بود. همزمان با ایران، رژیم وابسته به

آمریکا در نیکاراگوئه نیز سرنگون شد. در افغانستان دولت شوروی ناگریز از کودتای خونین و سپس لشکرکشی و

اشغال این کشور شد تا حرکت اسلامی را مهار کند.1 در عراق، کودتای صدام با همین هدف شکل گرفت. 2

مردم لبنان و فلسطین پیروزی انقلاب ایران را جشن گرفتند و جهاد خویش را در شکلی نوین و ملهم از انقلاب

اسلامی آغاز کردند. جنبشهای اسلامی در مصر، تونس، الجزایر، سودان، عربستان و ترکیه احیا شدند.

پس از جنگ جهانی دوم نظمی ظالمانه بر جهان حکمفرما بود. مناطق مختلف جهان بین دو قدرت غالب شرق و

غرب تقسیم شده بود و سازمان‌های نظامی ورشو و ناتو نگهبانان این نظم ناعادلانه بودند. هیچ حرکت و تحولی در

جهان سوم خارج از این چارچوب و بدون وابستگی به یکی از دو قطب حاکم امکان موفقیت نمی‌یافت. اینک انقلابی

در جهان معاصر و در منطقه امن غربیها پیروز شده بود که شعار اصلی آن «نه شرقی نه غربی» بود. نهضت امام

در ایران مستقیماً با امپریالیسم آمریکا درافتاده بود و شکست را بر او تحمیل کرده بود. این واقعیت کمونیست‌ها را

در ادعای مبارزات ضدامپریالیستی شان خلع سلاح می‌کرد و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان

عاملی حرکت‌زا در پهنه مبارزات ملتها مطرح می‌ساخت.

با وجود همه ناباوریها و تمامی تلاشهایی که در سطح بین‌‌المللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت

امام‌خمینی بعمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش پیروز گردید و از این جهت پیروزی آن

بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی. به جز امام‌خمینی و توده‌‌های بیشماری که خارج از تحلیل‌های

معمول، به گفته‌‌ها و وعده‌های امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیل‌گران سیاسی و همه کسانی که در رخدادها

و حوادث ایران دخیل بودند وقوع چنین پیروزی را، حتی تا روزهای واپسین عمر رژیم شاه ناممکن می‌دانستند.

چنین بود که از صبحدم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنه‌ای گسترده آغاز شد. جبهه

دشمنیها را آمریکا رهبری می‌کرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به

غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به

حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند. نمونه بارز این هم‌پیمانی در همنوائی

نیروهای چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانه‌های شوروی و آمریکا

افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همه‌‌جانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری

اسلامی را می‌‌توان مشاهده کرد. اما امام‌خمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج

فتنه‌ها و فشارهای خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود.

نهضتی که امام‌‌خمینی پرچمدار و پایه‌گذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس

از 14 قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان

«انقلاب امام‌‌خمینی» شناخته شده است.

به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران ک غالباً با

حمایت یا سکوت متحدان منطقه‌ای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است

که پس از گذشت نزدیک به سه دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوریسین‌ها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی

بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی تاکید می‌کنند. 

نهضتی که در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است. مهمترین

دستاوردهای این انقلاب در صحنه‌ بین‌المللی تاکنون به قرار زیر بوده است.

1. تجدید بنای تفکر انقلابی بر مبنای دین 

2. مطرح شدن اسلام بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی. 

3. تلفیق موفقیت آمیز رهبری سیاسی و مذهبی. 

4. احیاء اخوت اسلامی در میان مسلمانان جهان.

5. احیاء روحیه گرایش به معنویات و ارزشهای دینی در میان مسلمانان جهان. 

6. احیاء روحیه خودباوری و سلطه ستیزی در میان ملتها. 

7. منفعل شدن دولتها و قدرتها در برابر اراده ملتها. 

به همین علت «22 بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه

باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ سیاسی ایران و نقطه‌ای عطف در روند مبارزات ملت ایران یاد کرد.